ای انتهای آرزوها

ای سبزتر از بهارها

ای طراوت هوای بعد از باران

تو همانی که می توانی باشی

پروردگارم را سپاس دارم که با تو آشنایم کرد

و عطش دلم را برای طراوت روحم

هرگز خاموش ننموده است.

تو سبز باش وبا طراوت

شاد شاد

که دیدن شادیت غم می برد زدل.

سبزی یادت را با نیشتر سوزن گذاشته ام.

همانند سرخی صورت که با خون دل گذاشته ام

تقدیم به داستان های شب مادر بزرگ و تو ...

تو ,طراوت ,ای ,گذاشته ,ام ,شاد ,گذاشته ام ,که با ,زدل سبزی ,برد زدل ,می برد

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

artasaze irancook rahkaresalamat راز رنگینکمان: آموزشی اطلاعات درباره پمپ ها سایتی برای همه shayanscomputer وب سايت رسمي طايفه بزرگ گرگيج دبیرستان غیردولتی پسرانه صبح امید لوحِ سفید - وبلاگ امین هوشمند